سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست از عهده دوستى برنیاید تا برادر خود را در سه چیز نپاید : هنگامى که به بلا گرفتار شود ، هنگامى که حاضر نبود هنگامى که در گذرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0
کل بازدید :7972
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/2/29
11:15 ص

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّة بن الحسنکه  درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد

هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ

در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى


  
  

پاداش خواندن سوره «هل أتی»/ ابراز محبت امام شافعی به اهل‌بیت(ع)


محمد بن ادریس شافعى از امامان اهل تسنن درباره نزول سوره «هل اتی» می‌گوید: تا کى و تا چه زمانى مرا در محبت این جوانمرد سرزنش مى‏کنید! مگر فاطمه به غیر او تزویج شد؟ و مگر «هل أتى» در باره غیر او نازل شده است؟!
 

 

25 ذی‌الحجه سالروز نزول سوره «انسان»
 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، بیست و پنجم ذی‌الحجه، یادآور روزی بزرگ است روزی که اهل‌بیت علیهم‌السلام بعد از سه روز روزه‌داری و بخشش افطار خود به مسکین و یتیم و اسیر، خداوند متعال به نیکوترین وجه به کرامت و بزرگواری این عزیزان پاسخ گفت و سوره «انسان» را در شأن آن‌ها نازل کرد.

به همین مناسبت مطالبی مختصر را درباره سوره‌ای که در مدح اهل‌بیت نازل شد از تفسیر «نمونه» آیت‌الله مکارم شیرازی انتخاب کردیم که تقدیم علاقه‌مندان می‌شود. 

سوره انسان هفتاد و ششمین سوره قرآن کریم است و در جزء 29 قرار دارد. براى این سوره نام‌هاى متعددى است که مشهورترین آنها سوره انسان، دهر و سوره هل اتى است که هر کدام از آنها از یکى از کلمات اوایل سوره گرفته شده است، هر چند در روایاتى که بعدا در فضیلت سوره مى‏خوانیم تنها از «هل أتى» (هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا) یاد شده است.

ادامه مطلب...

91/8/21::: 8:27 ص
نظر()
  
  

بخش دوم :

4. علم در عصر ظهور
عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفایى علم و دانایى است، و مدینه فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه که ظلم و بیداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى‏سپارد، و نابسامانى‏هاى اجتماعى به سامان مى‏گراید؛ جهل و نادانى نیز جاى خود را به علم و دانایى مى‏دهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده مى‏شود. علوم و دانش‏هایى که در طول اعصار و قرون در پشت پرده‏ها مکنون مانده بود، ابراز مى‏گردد و مرزِ دانایى و یادگیرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسان‏ها، گسترش مى‏یابد.

ادامه مطلب...

  
  

بخش اول :

مدینه فاضله اسلامى - که در عصر ظهور به دست مهدى آل محمد(ص) بنا مى‏شود - ویژگى‏ها و خصایصى دارد که آن را از سایر مدینه‏هاى بیان شده، ممتاز و جدا مى‏سازد؛ که در ذیل به بعضى از آنها اشاره مى‏شود 

 

ادامه مطلب...

  
  

درگهِ سلطان

تا چند بدین شیوه پسِ پرده بمانی

  *

ای حسنِ تو هر لحظه مرا دل نگرانی

تا بلکه به این غمزده دل حکم برانی

  *

بر کش ز میان ، پرده و بردیده بنه پای

بی لطفِ نسیمِ نظر از گل شده عاری

  *

باغِ دلِ بی بارِ من ای سبزِ بهاری

تا سبزه به باغ آید و گلشن به کناری

  *

مهری و جهان تاب بتابم ز سر لطف

دستم نه ، وجودم همه لبریزِ نیاز است

  *

دستم به تمنایِ نگاهِ تو دراز است

آن درکه صد البته به رویِ همه باز است

  *

در درگهِ سلطانِ تو اینگونه گدایم

رخسارِ چو ماهِ تو چنین ناز و دلاویز

  *

تصویرِ رخِ ماهِ تو در ، قابِ دل ، آویز

دیوانه ترین کرده خیالِ تو مرا نیز

  *

دیوانه شود آنکه به دل شوقِ تو دارد

تا وصل تو هر لحظه سر راز و نیازم

  *

چندیست که از هجرِ تو در سوز و گدازم

کاو گفته به شه سوزو نیازم که بنازم

  *

دردم به صبا گفته ام اما خبری نیست

در قصه تلخم سخن از یار براند

  *

رازِ دلِ پر دردِ من اغیار چه داند ؟

اغیار نداند،نه ملال است چرا یار نداند؟

  *

هر دم به دلم سوز و گدازی فوران است

از کف شده نک تابِ دلُ و چشمِ جوانم

  *

عمریست در این ورطه پیِ یار روانم

در ذلت دشت و دمن اینگونه دوانم

  *

بال وپرشاهین شده رهوار، دراوج او

جمعِ نگران ای همه آرام به هر جای

  *

از پشتِ درِ بسته برون آی و بیارای

بر چشمِ دلِ منتظران آیُ و بِنِه پای

  *

در محفل یاران همه دم، یاد توبرپاست

فرش دلشان بهر قدوم تو مهیا

  *

عشاق دل آزرده ز هجران تو هر جا

این رمز تودانی و تو پاکی وتو بگشا

  *

عالم همه در غیب گناهند و تو شاهد

آلوده کنونیم به صد وزر و صد آفت

  *

ما رانده آن سوی شهودیم و شهادت

غایب ز نظرها من و مائیم "نظافت

  *

تا دل ز طفیلی گنه پاک نسازیم

همواره پس غیب گناهیم "نظافت"

غایب ز نظرها من و مائیم "نظافت"

                               عزیز نظافت

 منبع : http://www.sibtayn.com

   

 


91/8/20::: 1:47 ع
نظر()
  

محقّق: حجة الإسلام حسین الادری

بخش دوم :

آتش زدن کتابخانه ها

هرچند برخی از جنایات فاتحان ایران قابل انکار نیست امّا آنچه در مورد سوزاندن کتابخانه های ایران گفته شده، قابل تامّل است. نباید این نکته فراموش شود که هر چند حمله اعراب به ایران در برخی موارد بخاطر فاصله گرفتن از فرهنگ اسلام همراه با جنایات و وقایع تلخی بوده است. امّا بعدها کسانی بوده اند که با هدف اسلام ستیزی جنایاتی را بدون هیچ مدرکی ذکر کردند و افزودند. برخی از مورخانِ متاخّر چون حمدالله مستوفی، میر خواند، گردیزی و ابن اسفندیار از مسائلی سخن گفته اند که در منابع دست اوّل مانند تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، انساب الاشراف بلاذری، الفتوح ابن اعثم کوفی، و فتوح البلدان بلاذری یافت نمی شوند. آنچه آنها گفته اند چیزی جز ساخته و پرداخته ذهن خودشان نیست و قابل قبول نمی باشد. یکی از مسائلی که آنها نقل کرده اند همین مسئله به آتش کشیدن کتابخانه های ایران است که هیچ مدرکی ندارد. آنها از سوزانده شدن کتابخانه های جندی شاپور و ری سخن می گویند با اینکه در منابع تاریخی هیچ نامی از کتابخانه ای برده نشده است.(48) علاوه بر این، پس از ورود اسلام مر کز علمی جندی شاپور رونق بیشتر یافت و بعدها در آغاز دوره عباسیان که به عصر ترجمه مشهور است، نهضت ترجمه کتب به زبان عربی آغاز شد.(49) حال سوال این است: اگر کتابخانه جندی شاپور در آتش سوخته است چه کتبی به زبان عربی ترجمه شدند؟
در مورد کتابخانه ری نیز، باید گفت که تا قبل از حمله اعراب به ایران در آنجا اصلا کتابخانه ای نبوده که سوزانده شود. اولین کتابخانه ری توسط صاحب بن عباد ایجاد شد که بخشی از آن توسط سلطان محمود غزنوی به آتش کشیده شد.(50) بنابراین به آتش کشیدن کتابخانه ها از مسائلی است که واقعیّت ندارد و در جهت اسلام ستیزی ساخته و پرداخته شده است. و اگر این ماجرا واقعیّت داشت، در نهضت های ضد عربی مثل شعوبیه حتما به آن بر علیه اعراب استناد می شد. در حالی که هیچ سخنی از آن به میان نیامده است.(51) و بر فرض هم که صحّت می داشت باز هم ربطی به تعالیم اسلام ندارد، چرا که بعد از پیامبر اسلام(ص) کسانی که حاکم شدند دستور دادند که یکی از منابع اصیل معارف اسلامی که همان سنّت مکتوب پیامبر است را در آتش سوزاندند! از این گروه چه توقّعی می توان داشت که برای کتابخانه های عجم ها! احترامی قائل باشند؟!

ادامه مطلب...

91/8/17::: 5:33 ع
نظر()
  
  

محقّق: حجة الإسلام حسین الادری

بخش اول :

 مقدمه

در فضای مجازی و سایت های اینترنتی و بعضی شبکه های معلوم الحال ماهواره ای، غالبا پیرامون نحوه ورود اسلام به ایران، و اسلام آوردن ایرانیان سخنانی مطرح می کنند و بر این عقیده اند که در فتح ایران توسّط سپاه اسلام، ایرانیان با زور شمشیر و اجبار مسلمان شدند. این گروه قصد دارند اسلام را یک آئین تحمیلی بر ایرانیان بدانند و از علاقه و اشتیاق ایرانیان چشم پوشی کرده و نسخه طرد آن از جامعه ایران را بپیچند، و بعد از آن که دست ایران و ایرانی از این نسخه هدایت خالی شد، افکار موجود نظام سلطه را وارد کرده و نهایتا ایرانی را برده برده داران مدرن کرده و ایران را ملک طلق آنها نمایند. (آنچنانکه تاریخ معاصر ایران به وضوح گواه صادقی بر این نتیجه است)
آنها فاتحان ایران را محکوم به وحشی گری، تجاوز به نوامیس، غارت و سوزاندن کتابخانه ها کرده. و مغرضانه در پی تخریب آئین اسلام هستند، با اینکه رفتار افراد و فاتحان ـ بر فرض پذیرفتن جنایات ـ ربطی به آئین اسلام که سراسر مهر و محبّت، و عدالت است ندارد. به گفته آنها: «ایران و ایرانی در حمله اعراب، جز کشته شدن دانشمندان و سوختن کتابخانه ‏ها، و از بین رفتن مراکز فرهنگی، چیزی ندید. ایرانی در پذیرش اسلام هیچ اختیاری نداشت، و مسلمان شدن ایرانیان به زور شمشیر و پس از کشتاری فجیع بود، و ما ایرانیان، 1400 سال است که فریب اعراب را خورده‏ایم و به خرافاتشان چسبیده‏ایم.»

ادامه مطلب...

  
  

محقق: حسین الادری

بخش دوم :

سیره و بیان اهل بیت(ع)  

دیگر از شواهدی که یقین انسان را در مساله عطش در کربلا مضاعف می کند، اشاره ای است که در سخنان و رفتار اهل بیت(ع) نسبت به حادثه کربلا دیده می شود. نه تنها اهل بیت(ع) در سخنانشان به این مساله اشاره کرده اند که جبرئیل نیز در در ضمن نقل حادثه عاشورا برای برخی از انبیای الهی آن را بازگو کرده است. نقل شده است که جبرئیل پس از ترک اولای حضرت آدم(ع) و توبه ایشان به مساله عطش اشاره کرده است. او به حضرت آدم(ع) می فرماید: «یُقتَل عَطْشَاناً غَریباً وَحیداً فَریداً ، لَیسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعینٌ وَ لَوْ تَرَاهُ یا آدَمُ وَ هُوَ یَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ ناصِراه حَتّی یَحُول الْعَطَشُ بَینَهُ وَ بَینَ السَّمَاءِ کَالدُّخان فَلَمْ یُجِِبهُ أحَدٌ الَّا بالسُّیوفِ وَ شُربِ الْحُتُوف: کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد. ای آدم، اگر او را ببینی در حالتی که می گوید: (وا عطشاه، وا قله ناصراه) تا گاهی که از تشنگی چشمش چنان تاریک می شود که آسمان را نتواند دید و هیچ کس او را جواب نگوید الا با زبان شمشیر و شراب مرگ».
در جایی دیگر نیز، جبرئیل برای پیامبر اسلام(ص) حادثه کربلا را نقل می کند و به مساله عطش نیز اشاره می کند.

ادامه مطلب...

  

محقق: حسین الادری

بخش اول :


مقدّمه  


تحریم آب، رسمی جاهلی در جنگ ها


قطعی بودن عطش در کربلا


قرائنی بر عطش در کربلا


تلاش برای رفع عطش در کربلا


نتیجه

 

مقدمه

هر چه از عمر قیام عاشورا می گذرد بر هیبت و عظمت آن افزوده شده و یاد و خاطره شهدای این قیام در قلب ها سرزنده تر می شود. این قیام سرمشقی شده است برای آزادمردانی که از بذل جان در راه احیای ارزش های الهی دریغ نمی کنند، و در مقابل طغیان ظالمان و گردنکشان سدّی محکم و استوارند. همین امر سبب شده تا ظالمان و کوردلان عالم ـ به خیال خود ـ ریشه ها و واقعیّات این قیام بی نظیر را نشانه گرفته و هر ساله با تکرار شبهاتی که دیگر نخ نما شده اند آن را تضعیف کنند. هر چند دشمنان در قالب کتاب و مقاله، و شبکه های ماهواره ای و فضای سایبری، اندیشه قیام ناب سرور و سالار شهیدان را نشانه گرفته اند و هر روز شبهاتی القا می کنند، امّا با این حال هر ساله عزاداری امام حسین(ع) با شور و قوّت مضاعفی برپا می شود.
در این نوشته بر آن شده ایم تا با پرداختن به «مساله عطش در کربلا»، شبهاتی که در این زمینه بیان شده است را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.

ادامه مطلب...

  

منتهی الامال - بـاب چـهـاردهـم : در تـاریـخ امـام دوازدهـم

در بـیـان ولادت بـا سـعـادت حـضـرت صـاحـب الزمـان عـلیـه السـلام

بخش دوم:

چـهارم ـ ( شرید ) : مکرر به این لقب مذکور شده است در لسان ائمه علیهم السلام خـصـوص حضرت امیرالمؤ منین و جناب باقر علیهما السلام ، و ( شرید ) به معنى رانـده شده است یعنى از این خلق منکوس که نه جنابش را شناختند و نه قدر وجود نعمتش را دانـسـتـنـد و نـه در مـقـام شـکـرگـزارى و اداء حـقـش ‍ بـرآمـدنـد، بـلکـه پـس از یـاءس اوایل ایشان از غلبه و تسلط بر آن جناب و قتل و قمع ذریه طاهره اخلاف ایشان به اعانت زبـان و قـلم در مـقـام نـفـى و طـردش از قـلوب بـرآمـدنـد و ادله بـر اصـل نـبـودن و نـفـى تـولدش اقـامـه نـمـودند و خاطرها را از یادش محو نمودند، و خود آن حـضـرت بـه ابـراهـیـم بـن عـلى بـن مـهـزیـار فـرمـود کـه پـدرم بـه مـن وصـیت نمود که منزل نگیرم از زمین مگر جایى از آن که از همه جا مخفى تر و دورتر باشد به جهت پنهان نـمـودن امـر خـود و مـحـکـم کـردن مـحـل خـود از مـکـائد اهـل ضلال ، تا آنکه مى فرماید: پدرم به من فرمود: بر تو باد اى پسر من به ملازمت جاهاى نـهـان از زمـیـن و طـلب کـردن دورتـریـن آن ؛ زیـرا کـه براى هر ولیى از اولیاى خداوند تعالى دشمنى است مغالب و ضدى است منازع .(13)

ادامه مطلب...

  
   1   2      >